تایپوگرافی چیست؟
نویسنده: پیتر بیلیک، ترجمه: رضا سالاری فر
پیش از شروع کردن هر بحث یا توضیحی، روشن کردن معنای کلمه واصطلاحات فنی (مربوط به) آن سودمند است. این موضوع اولین قدم از اصول معین مبحث تایپوگرافی است که Peter Bilak برای نسخهی آن لاین مجلهی سوئدی «CAP AND DESIGN» نوشته است.
تایپوگرافی مهارتی است که پس از آنکه گوتنبرگ حروف متحرک چاپی را ابداع کرد، آموزش داده میشده است. بر طبق آخرین تعریف جامع دانشنامهی بریتانیکا: «تایپوگرافی به معنای تعیین کردن ظاهر صفحهی چاپی است.» در فرهنگ لغتهای دیگری از جمله، Collins English Dictionary از سال ۲۰۰۴ تایپوگرافی را تحت عنوان «هنر، مهارت و یا فرآیند ترکیب کردن تایپ و چاپ کردن آن» تعریف میکند. با این روش تفکر، هیچ تایپوگرافی قبل از نیمهی اول قرن پانزدهم میلادی بوجود نیامده است. با این نحوهی تفکر، حروف دیجیتالی که بر روی صفحه الکترونیکی ظاهر میشوند از این تعریف خارج میشوند.
البته این مشکل از نارسایی تعاریف و معانی است که باندازهی خود موضوعی که آن را تعریف میکنند، انعطاف پذیر نیستند. در Royal Academy Of Art در شهر لاهه، جایی که من (Peter Bilak) به صورت نیمه وقت تدریس میکنم، کارآمدترین تعریف از تایپوگرافی توسط یکی از اساتید با تجربه به نام Gerrit Nordzij آمده، که میگوید: «تایپوگرافی به معنی نوشتن با حروف از پیش ساخته شده است». بر خلاف تعاریف موجود در فرهنگ لغات، وی خود خواسته (عمدا) از مرتبط کردن تایپوگرافی به هر رسانهی خاصی اجتناب میکند، که همراه با تکامل رسانهها، این مفهوم هم کاملتر میشود. تعریف Nordzij همچنین، به تفاوت اساسی میان نوشتار، دست نوشته وگرافیتی با تایپوگرافی نیز اشاره میکند، که مربوط به خلق کردن حروف میشوند اما سیستمهایی نیستند که حروف را تکرار میکنند.
تکنولوژی دیجیتال همچنین امکانی بیسابقه برای از بین بردن تعاریف رایج
تایپوگرافی ایجاد کرد. اگر تکرار اشکال، مفهوم مرکزی تایپوگرافی است،
بسیاری از طراحان به گونهای کار میکنند که این مفهوم را زیر سوال
میبرند. فونتهایی که در سیستم OpenType بوجود میآیند میتوانند شامل
ویژگیهای اتفاقی باشند به گونهای که رفتار غیر قابل پیش بینی دستنوشته
را شبیه سازی کنند و یا شکل غیر منسجم حروف چاپی قدیم روی کاغذ را نمایش
دهند.
در سال گذشته، من به همراه گروهی از رقصندههای Netherlands Dance Theatre در لاهه برای ابزاری
که متن را در طراحی صحنه اجرا میکرد، همکاری میکردم. وقتی که شخص کلمه
را تایپ میکرد، این دستگاه مانند یک Application عمل میکرد که کلمه را
مانند یک رقص دنباله دار و بیوقفه مینواخت حتی جایی که بدن رقصنده موقتاً
حالتی مشخص مانند یک حرف یا کلمه را میگرفت.
آیا این تایپوگرافی است؟ این پروژه و پروژههای همانند آن که بدون نگرانی
از امکانات دیجیتال استفاده کردهاند، بر اساس اصول تایپوگرافی کارهای خود
را بوجود آوردهاند ولی از مرزهای اصول آن خارج شدهاند. به نظر میرسد
تایپوگرافی به یک مفهوم خلاقی بلوغ پیدا کرده است که در آن اکثر
تایپوگرافرها به روشی کار میکنند که این مفهوم، دنبال کنندهی معنای
تاریخی کلمه است، که هنوز جا برای تجربهگری دارد و مرزهای جدید این حرفه
را کشف میکند.
از نگاهی دیگر، چنین بحثی، نشانهای از یک خود آگاهی جدید است. رمان نویس
مشهور Milan Kundera نیز استدلالی دارد که میگوید، رمان معاصر تنها یک نثر
روایتگر خیالی نیست بلکه میتواند شامل فرمهای متنوعی از نوشتار شود
مانند: ترانه سرایی، داستان کوتاه، و یا مصاحبه. آثار Milan Kundera بخشهای
متفاوتی چون فلسفی، سیاسی، کمدی را شامل میشود که در عین حال بخش مهمی از
یک رمان هستند. توانایی در بکارگیری این فرمهای نوشتار، نشاندهندهی
تعریف وی از یک رمان است. به همین طریق، مفهوم بزرگ تایپوگرافی، که دیگر
بوسیله تکنولوژی تعریف نمیشود، اما با آن تکامل پیدا میکند، ممکن است
باعث گستردهتر شدن این حرفه و منجر به خلق کارهای برجستهی جدید شود.
منبع: تایپوتک
نویسنده: پیتر بیلیک، ترجمه: رضا سالاری فر
پیش از شروع کردن هر بحث یا توضیحی، روشن کردن معنای کلمه واصطلاحات فنی (مربوط به) آن سودمند است. این موضوع اولین قدم از اصول معین مبحث تایپوگرافی است که Peter Bilak برای نسخهی آن لاین مجلهی سوئدی «CAP AND DESIGN» نوشته است.
تایپوگرافی مهارتی است که پس از آنکه گوتنبرگ حروف متحرک چاپی را ابداع کرد، آموزش داده میشده است. بر طبق آخرین تعریف جامع دانشنامهی بریتانیکا: «تایپوگرافی به معنای تعیین کردن ظاهر صفحهی چاپی است.» در فرهنگ لغتهای دیگری از جمله، Collins English Dictionary از سال ۲۰۰۴ تایپوگرافی را تحت عنوان «هنر، مهارت و یا فرآیند ترکیب کردن تایپ و چاپ کردن آن» تعریف میکند. با این روش تفکر، هیچ تایپوگرافی قبل از نیمهی اول قرن پانزدهم میلادی بوجود نیامده است. با این نحوهی تفکر، حروف دیجیتالی که بر روی صفحه الکترونیکی ظاهر میشوند از این تعریف خارج میشوند.
البته این مشکل از نارسایی تعاریف و معانی است که باندازهی خود موضوعی که آن را تعریف میکنند، انعطاف پذیر نیستند. در Royal Academy Of Art در شهر لاهه، جایی که من (Peter Bilak) به صورت نیمه وقت تدریس میکنم، کارآمدترین تعریف از تایپوگرافی توسط یکی از اساتید با تجربه به نام Gerrit Nordzij آمده، که میگوید: «تایپوگرافی به معنی نوشتن با حروف از پیش ساخته شده است». بر خلاف تعاریف موجود در فرهنگ لغات، وی خود خواسته (عمدا) از مرتبط کردن تایپوگرافی به هر رسانهی خاصی اجتناب میکند، که همراه با تکامل رسانهها، این مفهوم هم کاملتر میشود. تعریف Nordzij همچنین، به تفاوت اساسی میان نوشتار، دست نوشته وگرافیتی با تایپوگرافی نیز اشاره میکند، که مربوط به خلق کردن حروف میشوند اما سیستمهایی نیستند که حروف را تکرار میکنند.
تکنولوژی دیجیتال همچنین امکانی بیسابقه برای از بین بردن تعاریف رایج
تایپوگرافی ایجاد کرد. اگر تکرار اشکال، مفهوم مرکزی تایپوگرافی است،
بسیاری از طراحان به گونهای کار میکنند که این مفهوم را زیر سوال
میبرند. فونتهایی که در سیستم OpenType بوجود میآیند میتوانند شامل
ویژگیهای اتفاقی باشند به گونهای که رفتار غیر قابل پیش بینی دستنوشته
را شبیه سازی کنند و یا شکل غیر منسجم حروف چاپی قدیم روی کاغذ را نمایش
دهند.
در سال گذشته، من به همراه گروهی از رقصندههای Netherlands Dance Theatre در لاهه برای ابزاری
که متن را در طراحی صحنه اجرا میکرد، همکاری میکردم. وقتی که شخص کلمه
را تایپ میکرد، این دستگاه مانند یک Application عمل میکرد که کلمه را
مانند یک رقص دنباله دار و بیوقفه مینواخت حتی جایی که بدن رقصنده موقتاً
حالتی مشخص مانند یک حرف یا کلمه را میگرفت.
آیا این تایپوگرافی است؟ این پروژه و پروژههای همانند آن که بدون نگرانی
از امکانات دیجیتال استفاده کردهاند، بر اساس اصول تایپوگرافی کارهای خود
را بوجود آوردهاند ولی از مرزهای اصول آن خارج شدهاند. به نظر میرسد
تایپوگرافی به یک مفهوم خلاقی بلوغ پیدا کرده است که در آن اکثر
تایپوگرافرها به روشی کار میکنند که این مفهوم، دنبال کنندهی معنای
تاریخی کلمه است، که هنوز جا برای تجربهگری دارد و مرزهای جدید این حرفه
را کشف میکند.
از نگاهی دیگر، چنین بحثی، نشانهای از یک خود آگاهی جدید است. رمان نویس
مشهور Milan Kundera نیز استدلالی دارد که میگوید، رمان معاصر تنها یک نثر
روایتگر خیالی نیست بلکه میتواند شامل فرمهای متنوعی از نوشتار شود
مانند: ترانه سرایی، داستان کوتاه، و یا مصاحبه. آثار Milan Kundera بخشهای
متفاوتی چون فلسفی، سیاسی، کمدی را شامل میشود که در عین حال بخش مهمی از
یک رمان هستند. توانایی در بکارگیری این فرمهای نوشتار، نشاندهندهی
تعریف وی از یک رمان است. به همین طریق، مفهوم بزرگ تایپوگرافی، که دیگر
بوسیله تکنولوژی تعریف نمیشود، اما با آن تکامل پیدا میکند، ممکن است
باعث گستردهتر شدن این حرفه و منجر به خلق کارهای برجستهی جدید شود.
منبع: تایپوتک